اکوتور شیراز جوان مجری تورهای : کوهنوردی ،طبیعت گردی ،کمپینگ ، دوچرخه سواری و تورهای اختصاصی

تقویت اعتماد به نفس در کودکان

تحقیقات نشان می دهد که انعطاف پذیری، یکی از مهمترین خصوصیاتی است که شما می توانید آن را به فرزندانتان آموزشدهید و با استفاده از روش های مختلف می توانید اعتماد به نفس آنها را برای فائق آمدن بر مشکلات تقویت کنید.اگر از شما سؤال شود که چه چیزی را در زندگی فرزندتان آرزو می کنید، بدون شک می گویید: خوشبختی، موفقیت در درس و مدرسه، داشتن دوستان خوب، عشق به خانواده و شغل خوشایند و دلخواه او. گرچه شما نمی توانید همه این چیزها را یک جا بخواهید، ولی با کمک به او می توانید در پیشرفت خصلت انعطاف پذیری که کلید دستیابی به تمام این اهداف است، او را به این سمت سوق دهید. بنابراین والدین باید توانایی انعطاف پذیری- یعنی داشتن توانایی انطباق و تغییر مناسب در برابر محیط و شرایط متفاوت - را به جای زور و اجبار در کودکان خود تقویت کنند. 

در اینجا به ده روش برای کمک به تقویت اعتماد به نفس کودکان و پیروزی بر مشکلات اشاره میکنیم:

۱- صبور و بردبار باشید:توانایی در پرورش انعطاف پذیری در کودکان ضروری و در عین حال سخت است. مجبور نیستید که با تمام کارهای کودکان موافقت کنید، اما سعی کنید که از آنها قدردانی کرده و ایده های آنها را تصدیق کنید. وقتی که کودکان متوجه شوند که دقیقاً والدینشان به آنها گوش می دهند، از راهنمایی های آنها بیشتر استفاده می کنند.

البته هنگام عصبانیت و مشاهده رفتار ناخوشایند از فرزندتان، احساس همدردی کردن خیلی مشکل است. در چنین شرایطی بردباری مهمترین چیز است.

برای حس همدردی، خود را جای او گذاشته و فکر کنید که در مقابل شنیدن حرف هایی که به او می زنید، چه احساسی پیدا می کردید. برای احساس همدردی بیشتر با افراد خجالتی بگوئید: «سلام کردن برای بسیاری از کودکان، سخت و دشوار است. من روشی که راه را برای تو آسان تر می کند را انجام می دهم. شاید در ابتدا اگر با لبخندزدن شروع کنی بهتر باشد و کم کم با این کار خود را برای سلام کردن آماده می کنی».با استفاده از این روش فرزندتان را امیدوار می کنید تا بتواند موقعیت خود را بهتر درک کند. وقتی شما روزبه روز احساس همدردی بیشتری نشان دهید، در حقیقت به فرزندتان آموخته اید که این کار، امری حیاتی است تا او بتواند رضایت و ارتباط با دیگران را حفظ کند و احساس نزدیکی بیشتر با فرزندتان باعث می شود تا او بتواند خود را با هر شرایطی سازگار کند؛ در نتیجه حس انعطاف پذیری او تقویت می شود.

۲- ارتباطی محترمانه با او داشته باشید:

همیشه به کارها و صحبت های خود نسبت به فرزندتان دقت کافی داشته باشید تا فرزندتان نیز به همان نسبت محترمانه و با ادب رفتار کند. هرگز صحبت آنها را قطع نکنید. بگویید که احساسات آنها را درک می کنید یا از کلماتی مانند همیشه و هرگز در برخی مواقع بحرانی و حیاتی که نشان دهنده مسلم بودن است، استفاده کنید.

برای جواب دادن به سوالاتشان وقت بگذارید. پرسش هایشان برداشت آنها از دنیای خارج و احساساتشان است که با نشان دادن آنها سعی در برطرف کردن مشکلاتشان کنید، همه این کارها پیش زمینه ای برای انعطاف پذیری کودکان است. اگر فرزندتان احساس کند که سؤال هایش احمقانه و خسته کننده به نظر می رسد، از مطرح کردن آنها منصرف می شود.

همچنین صادق بودن برای کودکان خیلی اهمیت دارد. معمولاً بچه ها می دانند که والدین بعضی از مسائل را از آنها مخفی می کنند. به عنوان نمونه، پدر و مادری برای این که فرزندان دوقلوی ۸ ساله آنها از بیماری سرطان مادربزرگشان ناراحت نشوند، این مسئله را به آنها نگفتند. البته دختر خانم ها دقیقاً احساس می کنند که بعضی چیزها حقیقت ندارد، بنابر این به والدین توصیه می شود که با دخترهایی که قدرت درک بالاتری دارند صادقانه تر رفتار کنند. البته این جمله بدین معنا نیست که تمام مسائل خصوصی و شخصی و یا مسائلی که به احساسات آنها لطمه می زند یا خارج از ظرفیت آنها می باشد را به طور کامل بازگو کنید، بلکه از گفتن بعضی از مسائلی که خارج از تحمل آنهاست، صرف نظر کنید. در نتیجه، با پنهان کردن همه مسائل، فرزندتان را در به دست آوردن موقعیتی که یاد بگیرد چگونه می تواند با ناملایمات و مشکلات دست و پنجه نرم کند، محروم کرده اید.

۳- انعطاف پذیر باشید:والدین می خواهند فرزندانشان سازش پذیر، با ملاحظه و قابل انعطاف در مقابل عقاید جدید باشند. ولی آنها بیشتر در اجرای این روش شکست می خورند. اکثر والدین از این روش برای نزدیک شدن به فرزندانشان استفاده می کنند گرچه زیاد موفقیت آمیز نبوده است، مثلاً: ما می دانیم والدینی که مرتب به فرزندانشان در مورد تمیزی اتاق، نق می زنند، نتیجه مطلوبی نگرفته اند.

۴- تمام توجه و حواستان را روی او متمرکز کنید:وقتی کودکان متوجه می شوند که والدینشان از بودن با آنها لذت می برند، احساس عشق و علاقه زیادی می کنند. این حس خاص، مکمل و لازمه اعتماد به نفس آنهاست. در حقیقت، مطالعات نشان می دهد که کودکانی که در دوران کودکی خود بر مشکلاتشان پیروز می شوند کسانی هستند که خود را به راستی باور کرده اند. طبق جدول زمان بندی شده حتی اگر ۱۵دقیقه در روز توجه کامل خود را به فرزندتان معطوف کنید کافی است. والدین کودکی ۵ ساله هر شب در کنار او بازی می کنند، ولی هر وقت که تلفن زنگ می زند، بازی را قطع کرده و مشغول جواب دادن به تلفن می شوند. به تدریج، کودک متوجه می شود که تلفن از او خیلی مهم تر است و برای نشان ندادن ناراحتی اش، خود را با دیدن فیلم سرگرم می کند.

۵- کودکان را برای خودشان و آنچه که هستند، بپذیرید:شاید فرزندانتان همه انتظارات شما را برآورده نکنند، ولی شناخت خلق و خوی ذاتی آنها بسیار مهم است. هنگامی که برای آن چه که هستند توسط دیگران تقدیر شوند، احساس امنیت بیشتری برای ارتباط برقرار کردن پیدا می کنند، همچنین یاد می گیرند که چگونه مشکلاتشان را برطرف کنند.

البته پذیرفتن فرزندتان، همان گونه که هست بدین معنا نیست که همه رفتارهای بد او را قبول کنید، بلکه او را درک کرده و به او کمک کنید تا تغییر روش دهد و بتواند اعتماد به نفس خود را تقویت کند.

۶- به کودکان فرصت جبران کردن بدهید:کودکان از همان سال های اول دوست دارند که مفید باشند. اگر از افراد در مورد بهترین خاطرات دوران مدرسه سئوال شود، پاسخ بیشتر آنها کارهایی است که به نحوی کمک به دیگران و مثبت بوده است، مانند: درس دادن به شاگردان کوچکتر، رنگ آمیزی نقاشی دیواری یا کارهای گروهی و نمایشی در کلاس.

وقتی کودکان را در جهت کمک به دیگران حمایت می کنیم، به توانایی آنها ایمان داریم که فرزندانمان می توانند کارهای مختلفی انجام دهند و حس مسئولیت پذیری آنها را نیز تقویت کرده ایم. همچنین قبول می کنیم که یک کودک ۳ ساله هم می تواند در خانه مسئولیت پذیر باشد، به شرطی که کار شاقی نباشد. به فرزندان بگوئید: «ما به کمک تو احتیاج داریم.»

۷- سعی کنید اشتباه کودکان را با تجربه کردن خودشان، برطرف کنید:کودکانی که والدینشان نسبت به خطاهای آنها بیش از حد حساسیت نشان می دهند، ریسک پذیری کمتری داشته و در نهایت به خاطر اشتباهشان توسط دیگران سرزنش می شوند. والدین باید خیلی با این مسائل راحت تر برخورد کنند به طور مثال اگر فرزندتان برای سومین بار شیرش را روی صندلی می ریزد، خود را کنترل کنید و به خود بگوئید که این کار برای کودکان در این سن طبیعی است و با بزرگ شدن آنها، این مسئله نیز حل می شود. با این روش فرزندتان را برای حل کردن مشکلش آماده می کنید. اگر می خواهید به فرزندتان دوچرخه سواری یاد دهید، بگوئید که چگونه تعادل خود را حفظ کند و اکثر بچه ها بار اول زمین می خورند.

۸- به نقاط قوت کودکان تأکید کنید:اگر چه کودکان با اعتماد به نفس بالا از شکست دلسرد نمی شوند بلکه از موفقیت خود نیز لذت می برند. حس موفقیت و غرور آنها، باعث عزت نفس بیشتری شده تا در آینده بهتر بتوانند با مشکلات دست و پنجه نرم کنند. اگر چه همه کودکان به طور ذاتی ورزشکار، هنرمند یا محبوب نیستند، بلکه هر کودکی به نوبه خود قدرت و توانائی خاص خود را دارد و شما به عنوان والدین او باید متوجه چنین نیرو و استعداد فرزندتان باشید و برای این که کودکان بتوانند به راستی خود را باور کنند، باید خود به تنهایی موفقیت را تجربه کنند.

۹- به کودکان اجازه دهید که در برطرف کردن مشکلاتشان، تصمیم گیرنده باشند:مسئله ای که بیشتر والدین با آن روبرو هستند این است که تمایل دارند خیلی سریع فرزندانشان را از مخمصه نجات دهند. البته به کرات دیده شده وقتی که مشکل حل می شود و همه چیز سرو سامان می گیرد به فرزندانمان می گوئیم که ما گفتیم که چه کار کنید. اما اگر فرزندتان تکالیف مدرسه اش را نمی داند یا چیزهایش را گم کرده است، او را برای یافتن راه حل و پیدا کردن موقعیتش تشویق کنید.

۱۰- ادب و نزاکت را به او یاد دهید:یکی ازاهداف، پرورش دادن نظم و ترتیب است که کودک را حتی اگر در کنارش نباشید، مسئولیت پذیر بار می آورد. مطمئن باشید هرگز با تهدید کردن و تحقیر کردن فرزندتان به نتیجه مطلوب نخواهید رسید. اگر شما در مواقع اضطراری به فرزندتان بگوئید: تو بعد از مدتی آرام می شوی. یا بهتر است اضافه کنید: هر وقت که آرام شدی، اجازه بده ببینم که چه شده است. با این کار به او اجازه مسئول بودن روی اعمالش را می دهید. برای کودکان بالاتر از هفت سالی که یک دنده و لجباز هستند فرصت داده و تأکید کنید که خودشان در تصمیم گیری رفتار مناسب توانایی دارند. اگر شما داد و بیداد کنید، او متوجه منظورتان نمی شود و همچنین اعصاب خود را نیز به هم ریخته اید.

به طور ایده آل، با تشخیص به موقع سعی کنید که مشکلات رفتاری در فرزندتان به وجود نیاید. همچنین اگر فرزندتان کار درستی انجام می دهد، اجازه دهید تا خود نیز بداند. تشویق و علاقه شما از همه ستاره ها و برچسب ها برای فرزندانتان با ارزش تر است.

عزت نفس در زندگی

هر چه بیشتر براى دنبال کردن آرزوهایتان صبر کنید، اعتماد به نفس کمترى خواهید داشت و هراس از نرسیدن به خواسته ‏هایتان بیشتر خواهد شد.

با در پیش گرفتن چنین روشى بدون آنکه بفهمید خود و اعتماد به نفس‏تان را ویران خواهد کرد. هر چه بیشتر براى انجام خواسته‏ هاى واقعى ‏تان، خواسته ‏هاى شخصى یا شغلى ‏تان، امروز و فردا کنید، بى‏ تحرکتر خواهید شد و هر چه بى ‏تحرک‏تر شوید. بیشتر از ترس میخکوب مى ‏شوید و اعتماد به نفس بیشترى را از دست خواهید داد.

آیا خودتان را به طور مشروط دوست دارید؟

نتیجه ‏ى دیگر امروز و فردا کردن این است که با گفتن «فقط وقتى....... احساس خوبى در مورد خودم خواهم داشت.»

تنها احساس اعتماد به نفس و خوب بودنى را که در جستجویش بودید، به تأخیر مى‏ اندازید. خودتان جاى خالى را پر کنید. و البته جمله «وقتى - ---» همان چیزى است که امیدوارید در آینده اتفاق بیفتد، یعنى چیزى که چون در حال حاضر برایتان اتفاق نیفتاده است، پس احساس اعتماد به نفس یا حس مثبتى نسبت به خودتان ندارید.

چند مثال رایج در این زمینه برایتان مى‏آورم.

احساس خوبى در مورد خودم خواهم داشت...

وقتى کار خودم را شروع کنم. وقتى 10 کیلو وزن کم کنم. وقتى دوست دختر یا دوست پسر پیدا کنم. وقتى سالانه 50 هزار دلار درآمد داشته باشم. وقتى تمام بدهى ‏هایم را بدهم. وقتى بتوانم در برابر مادرم محکم بایستم. وقتى من و شوهرم دوباره احساس نزدیکى کنیم. وقتى ارتقاء شغلى بگیرم. به بیان دیگر، من احساس خوبى نسبت به خودم خواهم داشت، احساس اعتماد به نفس خواهم داشت، خودم را دوست خواهم داشت فقط وقتى که این شرایط برآورده شوند و تا آن زمان قرار نیست احساس خوبى در مورد خودم داشته باشم. اشکالى ندارد که وقتى به موفقیتى رسیدید احساس خوبى داشته باشید.

عزت نفس یکى از طبیعى ‏ترین محصولات فرعى موفقیت است.

جدیدترین روش درمان مارگزیدگی

          با استفاده این روش، درمان انواع مارگزیدگی بدون توجه به نوع مار و سم آن قابل درمان است.

محققان دانشگاه کالیفرنیا موفق به ساخت یک اسپری بینی شدند که قادر به درمان انواع مارگزیگی است.
تاپیش از این هیچ روش درمانی قابل اعتمادی برای مارگزیدگی وجود نداشت و قربانیان قبل از رسیدن به اولین مرکز درمانی جان خود را از دست می دادند
این معضل بیشتر از مزرعه داران و کشاورزان مناطق گرمسیری قربانی می گیرد.
محققان دانشگاه کالیفرنیا دوسال قبل یک کیت پزشکی تولید کردند که درصورت گزیدگی انواع موجودات موذی به صورت خانگی مورد استفاده قرار می گرفت و حاوی یک آمپول تزریقی بود.

پس از استفاده و نظر سنجی، مشاهده شد که مردم به این کیت پزشکی خیلی اعتماد ندارند. همین امر باعث شد که این طرح بهداشتی در قالب یک اسپری بینی توسعه پیدا کند.
برای اجرای این طرح، چند داوطلب سالم با استفاده از سمی شبیه به سم مار کبری فلج شدند (مار کبری در ابتدا قربانی خود را فلج می کند) ولی پس از استفاده از این اسپری درمانی، در عرض ۲۰ دقیقه به حالت عادی برگشتند.
نکته جالب این است که از همین اسپری در یک زن هندی ۵۰ ساله که مدت ها از فلج صورت رنج می برد نیز استفاده شد و بیماری او به طور کامل درمان شد.
تابحال از این اسپری بیینی در چند مورد مارگزیدگی استفاده شده و نتیجه کاملاً رضایتبخش بوده است.
سالانه حدود ۱۲۵ هزار نفر در سراسر جهان جان خود را بر اثر گزیدگی از دست می دهند. قربانیان در ابتدا توسط نوروتوکسین مار یا عقرب فلج می شوند و سپس به دلیل نارسایی تنفسی جان خود را از دست می دهند.

جدیدترین روش درمان مارگزیدگی

 محققان دانشگاه کالیفرنیا موفق به ساخت یک اسپری بینی شدند که قادر به درمان انواع مارگزیدگی است. 

با استفاده این روش، درمان انواع مارگزیدگی بدون توجه به نوع مار و سم آن قابل درمان است.
تاپیش از این هیچ روش درمانی قابل اعتمادی برای مارگزیدگی وجود نداشت و قربانیان قبل از رسیدن به اولین مرکز درمانی جان خود را از دست می دادند.  

این معضل بیشتر از مزرعه داران و کشاورزان مناطق گرمسیری قربانی می گیرد.
محققان دانشگاه کالیفرنیا دوسال قبل یک کیت پزشکی تولید کردند که درصورت گزیدگی انواع موجودات موذی به صورت خانگی مورد استفاده قرار می گرفت و حاوی یک آمپول تزریقی بود. پس از استفاده و نظر سنجی، مشاهده شد که مردم به این کیت پزشکی خیلی اعتماد ندارند. همین امر باعث شد که این طرح بهداشتی در قالب یک اسپری بینی توسعه پیدا کند.
برای اجرای این طرح، چند داوطلب سالم با استفاده از سمی شبیه به سم مار کبری فلج شدند( مار کبری در ابتدا قربانی خود را فلج می کند) ولی پس از استفاده از این اسپری درمانی، در عرض ۲۰ دقیقه به حالت عادی برگشتند.
نکته جالب این است که از همین اسپری در یک زن هندی ۵۰ ساله که مدت ها از فلج صورت رنج می برد نیز استفاده شد و بیماری او به طور کامل درمان شد.
تابحال از این اسپری بیینی در چند مورد مارگزیدگی استفاده شده و نتیجه کاملاً رضایتبخش بوده است.
سالانه حدود ۱۲۵ هزار نفر در سراسر جهان جان خود را بر اثر گزیدگی از دست می دهند. قربانیان در ابتدا توسط نوروتوکسین مار یا عقرب فلج می شوند و سپس به دلیل نارسایی تنفسی جان خود را از دست می دهند.
نتایج این تحقیقات در شماره اخیر نشریه Clinical Case Reports به چاپ رسیده است.

Voto ترکیبی از اجاق گاز و پیل سوختی

Voto ، ترکیبی از یک اجاق گاز کوچک و شارژر پورت USB است که با یک پیل سوختی کار می کند.


Voto بسیار مناسب برای علاقه مندان به محیط زیست که نمی خواهند برای پخت و پز از آتش استفاده کنند. استفاده از آتش خطر آتش سوزی برای جنگل ها را خواهد داشت بنا براین این وسیله برای مسافران کاربرد دو منظوره خواهد داشت.

Voto ، ترکیبی از یک اجاق گاز کوچک و شارژر پورت USB است که با یک پیل سوختی کار می کند.

برای شارژ دستگاه های تلفن همراه مورد استفاده قرار می گیرد.

 
Voto بسیار مناسب برای علاقه مندان به محیط زیست که نمی خواهند برای پخت و پز از آتش استفاده کنند. استفاده از آتش خطر آتش سوزی برای جنگل ها را خواهد داشت بنا براین این وسیله برای مسافران کاربرد دو منظوره خواهد داشت.

منبع:http://shahrammoradi.com/

آمار مرگ و میر کوهنوردان بین سالهای ۱۹۵۱ تا ۲۰۰۶

  

این تابلوی قدیمی از مرگ آخرین شاه که نمیدونم مربوط به کدام کشور است  تو دره یک کوه توسط Oton Ivekovic کشیده شده :

این نقاشی جدید از تجسم هیولای مرگ منتظر در کوه توسط Carouse lique یک نقاش آماتور :

این یکی خیلی سادس ولی من رو داغ کرد . جوری که وقتی دیدمش پیشونیم عرق کرد :

 

 

 تو همین فکر  بودم که تو جستجو رسیدم به یه مطلب در سایت پست با عنوان آمار مرگ و میر کوهنوردا بین سالهای ۱۹۵۱ تا ۲۰۰۶ در امریکا . دامنه آمار خیلی وسیع بود و نمیشد از اون چشم پوشی کرد . بیا با هم یه نیگاهی به آمارها بندازیم : 

نسبت مرگ و میر با افزایش جمعیت

خوب قاعدتا باید با افزایش جمعیت ، جمعیت کوهنوردی اضافه شه و میزان حادثه هم افزایش پیدا کنه . اما انگار تو امریکا اینطور نبوده . فقط سال ۱۹۷۶ معلوم نیست چی شده شاید فیلمی ساختند در زمینه کوه نوردی یا صعود اسمی انجام شده و سر و صدا و تبلیغات ایها الناس اتازونی رو جو زده کرده . قرمز مرگ و میر ، زرد گزارش حادثه و سورمه ای گزارش حوادثه . ظاهرا تو امریکا هم بعضا از گزارش حادثه فرار می کردند !

نسبت مرگ و میر با گزارش های ارائه شده

در جدول بالا قرمز تلفات و زرد مجروحان حوادثه .

نسبت سنی حوادث

مرگ و میر حتی تو خودِ خودِ امریکا هم سن و سال نمیشناسه عزیزم از زیر ۱۵ سال توش گیر میاد تا بالا ۵۰ سال . تو بعضی سنا اگر کمه چون کم میرن کوه .

نسبت حوادث با ماه های سال

نسبت حوادث با ماه های سال نشون میده که تو فصلای گرم تر سال حادثه بیشتره . ایران هم قاعدتا اینطوری باید باشه .

نسبت علی حوادث

از آبی روشن سمت راست شروع میکنم . علل حوادث :

۱- صعود بی طناب ۲- فعالیت بیش از توان ۳- بدون میانی یا با میانی کم صعود کردن ۴- نداشتن ابزار کافی/لباس ۵- اب و هوا ۶-فعالیت تنها ۷- همراه نداشتن کلاه مناسب ۸- حمایت ناجور ۹- در اومدن ناخواسته میانی ۱۰- موقعیت ناجور ۱۱-جدا شدن قسمتی از مسیر ۱۲-انتخاب گیره غلط ۱۳-خارج شدن میخ یا پیچ یخ . ۱۴-گم کردن مسیر ۱۵-در معرض ریزش قرار گرفتن ۱۶-بیماری ۱۷-سایر عوامل .

نسبت حوادث در فرود و صعود

 

معلوم نیست تو ایران از رو چی میگن بیشتر حوادث در فرود اتفاق میوفته . اما آمار رفقای ینگه دنیا نشون میده اینطوریام نیست این آبی  تو شکل بالا حوادث حین صعوده . قرمزه حوادث حین فرود حوادث حین صعود ۱۳ درصدی بالاتره .

نسبت حوادث با نوع برنامه

نوع برنامه . خب حوادث سنگ نوردی ظاهرا تو امریکا داره بیداد میکنه و تقریبا ۶۳٪ حوادث رو به خودش اختصاص داده . تنها ۳۳٪ مربوط به حوادث برف و حدود ۳.۷٪ مربوط به حوادث یخ میشه . و تنها ۰.۲٪ در رودخانه .

عوامل

نوع جراحتا رو ... : ۱- شکستگی ۲-پارگی ۳- کوفتگی ۴- فشار/کشیدگی ۵-خراشیدگی۶- ضربه مغزی ۷-هیپوترمی ۸-سرمازدگی۹-گم شدن ۱۰- HAPE و ۱۱- سوراخ شدن ! ۱۲- AMS و۱۳ - HACE و ...

نسبت تجربه حادثه !

و یک آمار نا امید کننده : تقریبا حوادث ربطی به میزان کارآزمودگی نداشته ! میزان حوادث در افراد کارآزموده ، کم دانش و با تجربه ای بین ۱ تا ۳ سال برابر بوده . البته یک قسمت آمار وسیع و نامشخص هم گذاشته که گمراه کننده هستش . اما اینجوری که ظاهرا پیداس هر کسی در سطح خودش بی نصیب نمونده از حادثه . و این نامشخصی به همون دلایله که تو ایران هم هست  .

حالا میگی ته این همه حرف و جدول چی ؟ زنگ زدی من رو پیدا کردی گفتی این رو برا من نوشتی ! ببین من و تو دو راه داریم : یکی این که بگیم ضربه سنگین ، کوهنورد بومب ؟ وسایل رو بدیم همه رو مغازه ... و بزنیم زیر همه چی و دیگه ، نترسیم بدوییم دنبال راهی برای کم کردن تلفات . حداقل تو کار عمودی من و تو حرف برا زدن و تجربه مفید برا انتقال داریم . هر چند ته این خط یک روزی هم نوبت منه و خیلی دوستای دیگه .

من میدونم نسبت جمعیتی تو ایران بیداد میکنه . حداقل میشه این رو کاهش داد . میشه اصلا شروع کرد به تشویق تشکل های کوهنوردی به تهیه آمار صادقانه و از یه جایی جلو خطرات تکراری یا ناشی از بی توجهی رو گرفت . از همین آمارها بود که اونور آبیا مخصوصا تو امریکا افتادن دنبال تعویض میانی ها و کارگاه های فرسوده یا تو روش های تدریس تجدید نظر کردن . فکرات رو بکن آروم شو اما جا خالی نکنیا هر چند که اگر این کار رو بکنی هم بازم دوستت دارم داداش ، دست رفاقت برا من و تو معنا داره .

پی نوشت :

۱- مطلب مخاطب خاص داره اما عامه دوستان با خوندن و فکر و ارائه نظر من رو خوشحال میکنند .

۲- منبع Summit post

۳- من رو ببخشید اگر نقصی داره .

ساخت شارژر حرارتی گوشی کوهنوردان

دیوید یوهانسون، اهل سوئد، نوعی ابزار حرارتی الکتریکی ابداع کرده که گوشی‌های هوشمند کوهنوردان را در شرایط اضطراری شارژ می‌کند.

این شارژر از الکتریسیته تولید‌شده از گرما، برای شارژ گجت‌های دارای USB استفاده می‌کند.

این سیستم کوچک و قابل حمل، دارای مولدی است که قادر به خلق ولتاژ از طریق گرمای چراغ‌های گازی یا الکلی است.

در این ابزار، از یک ماژول حرارتی- الکتریکی پرقدرت 40*40 میلی‌متری استفاده شده که می‌تواند 5.9 وات را در تفاوت 180 درجه تولید کند.

بهای این ماژول 50 پوند است، با این حال از بسیاری از شارژرهای خورشیدی و شارژرهای حرارتی‌- الکتریکی تجاری ارزان‌تر است.

این نخستین نمونه اولیه یوهانسون بوده و وی معتقد است که می‌توان آن را ارتقا داد.

این مبتکر مدعی است که فناوری جدید با طیفی از منابع گرمایی به کار می‌رود و محصولات متنوعی را نیرودهی می‌کند.

یوهانسون ابزار جدید خود را جایگزینی برای شیوه‌های معمول شارژ نمی‌داند، بلکه آن را محصولی برای استفاده در مواقع اضطراری و مکان‌هایی مانند نواحی کوهستانی عنوان می‌کند. 

منبع:کنجکاو

خواص درمانی توت

توت سفید


قند موجود در توت سفید برای کسانی که مبتلا به مرض قند هستند ضرر ندارد. به همین علت به آنها توصیه می‌شود به جای قند، چای را با توت خشک بخورند.

این میوه خوشمزه دارای آنتی‌اکسیدانی به نام آنتوسیانید است. آنتی‌اکسیدان موجود در این میوه فواید بسیاری برای سلامتی دارد که یکی از آنها کاهش میزان کلسترول بد خون و جلوگیری از ابتلا به بیماری‌های قلبی و عروقی است.

نقش دیگر آنتی‌اکسیدان‌ها پیشگیری از سرطان است، به همین دلیل مصرف توت برای پیشگیری از سرطان توصیه می‌شود.توت سفید حاوی فیبر فراوانی است، به همین دلیل ملین خوبی است.

توت در سهل کردن جریان ادرار نیز نقش دارد.

مصرف این میوه وزن را کاهش می‌دهد. طبق یافته‌های پژوهشگران فیبرهای نامحلول موجود در توت کالری جذب شده در بدن را کاسته و موجب کاهش وزن می‌شود.

توت حاوی مقدار قابل توجهی ویتامین c و آهن است، از این رو مصرف آن برای کسانی که کم‌خونی دارند توصیه می‌شود.

جوشانده پوست خشک شاخه‌های جوان و تازه درخت این میوه، ملین و روان‌کننده مزاج است.

توت به علت داشتن انواع ویتامین‌های گروه B در کاهش و رفع ترس، عصبانیت، خمودی، اضطراب و هیجان موثر است.

ویتامین A موجود در توت باعث رشد ناخن‌ها و تقویت چشم می‌شود.


پرواز بی‌پایان عقاب‌ها با پرچم ایران، بر فراز برودپیک

اسکات پاوری، کوهنورد آمریکایی، که در بخشی از برنامۀ صعود به قلۀ 8047 متری برودپیک همراه کوهنوردان ایرانی، آیدین بزرگی، پویا کیوان و مجتبی جراهی بوده، در وبلاگ خود نوشته است که آنان از بهترین آدم‌هایی بوده‌اند که او در زندگی‌اش دیده است. او همچنین می‌نویسد که با آدم‌های گوناگونی در نقاط مختلف جهان زندگی کرده که برخی خوب و برخی بد بوده‌اند و در برخی موارد نادر با کسانی دیدار داشته که موج مثبت خیلی قوی، به مانند نوری سفید از شادی و سعادت، در انسان ایجاد می کنند؛ آیدین، پویا و مجتبی که «صعودی باورنکردنی و گشایش مسیری جدید بر روی قله برودپیک انجام دادند»، از این دسته انسان‌ها بودند.

پاوری اضافه می‌کند که یکی از افراد تیمشان به نام برایان در نزدیکی چادرگاه یک دچار شکستگی پا شد، و مجتبی که بسیار خسته از چادرگاه سوم برمی‌گشت به او کمک کرد تا از طناب‌های ثابت پایین بیاید و حتی وسایل خود را به باربران ارتفاع داد تا برایان را به پایین برسانند. پاوری از سخاوتمندی آن سه ایرانی که خوراک‌های خودشان را به تیم آمریکایی می‌دادند، نوشته و این که آنان «جلوه ای عظیم از استعداد، خوش طبعی، شخصیت و بازتابی شگفت انگیز از کشوری بودند که از آن آمده بودند.»

با توجه به نوشته‌های پاوری، جلوه‌هایی از شخصیت آن سه جوان ایرانی را که خود می‌شناختیم، به روایت یک نفر خارجی می‌بینیم:

1- آیدین، پویا و مجتبی، انسان‌هایی با خصلت‌های والای فداکاری، گذشت و دلسوزی نسبت به دیگران بودند.

2- ضرب‌المثل قدیمی ما می‌گوید که انسان‌ها را در سفر یا بر سر سفره باید شناخت؛ اسکات پاوری در آن سفر سخت با کوهنوردان ایرانی معاشرت داشته و از متانت و بزرگواری آنان گفته است. در واقع، آن سه جوان ایرانی، جلوه‌هایی از فرهنگ چند هزار سالۀ ایرانی را به بهترین شکل نشان داده‌اند. در عین حال، اسکات با آنان هم‌سفره هم شده و بر سخاوت و از خود گذشتگی ایشان گواهی داده است.

3- پاوری از «خوش قلبی، ادب و نوع‌دوستی» کوهنوردان ایرانی گفته و این که «جهان، این روح‌های جوان را از دست داده است.»

4- «موفقیت بزرگ این کوهنوردان بسیار با استعداد» که توانستند مسیری را به نام ایران برای نخستین بار روی یک قلۀ بالای هشت هزار متر ثبت کنند، این نیز نشانی از میهن‌دوستی آن جوانان بود که برای همیشه در خاطرۀ مردم ایران به یادگار خواهد ماند.

جا دارد که از خانواده‌های بزرگوار و بامتانت جراهی، کیوان و بزرگی هم یاد کنم که با درایت خود، پس از شنیدن گزارش نهایی کارشناسان و کوهنوردان، اعلام کردند که نمی‌خواهند کمترین خطری متوجه دو عضو باقی‌ماندۀ تیم ایرانی برودپیک و دیگرانی که در عملیات جستجو درگیر هستند بشود و پس از سپری شدن زمان مفید برای نجات، موافقت خود را برای توقف عملیات جستجو اعلام کردند.

صبورانه رفتم، اما با غرور
چون عقاب پرکشیدم در فراسوی ایران
تا باشد که برادری پیدا کنم
برای دماوندکوه...
یافتم برودپیک را
و برای او شناسنامه‌ای ثبت کردم به نام ایران

عزت عمرانی

ده نکته اخلاقی از استاد بهمنش


استاد عطاء الله بهمنش، «نابغه‌ی خودساخته‌ای»‌ که همچنان در پیرانه سر، دست از تلاش و کوشش برنمی دارد، در دهه نهم زندگی اش نیز «درس اخلاق و معرفت» را به صورت عملی به همه اهالی رسانه به ویژه در حوزه ورزش می آموزد. باشد که از این رفتارهای پسندیده، توشه ای برای خود برگزینیم.





















اول - یاد نیکی های پدر و مادر
استاد بهمنش که دست تطاول روزگار از او پدری داغدیده و رنج کشیده ساخته، در ابتدای سخنانش پس از تشکر از حاضرین در نشست، مطالب خود را با یاد نیکی های والدین آغاز می کند. «من مجبورم که در اینجا از پدرم یاد کنم. نمی‌گویم که پرورشی طراز اول داشتم، اما هر چه که بودم، نتیجه‌ زحمات او بوده است.» این نخستین نکته اخلاقی در مطلع سخنان استاد بود و ایشان به حق به همه ما یادآوری می کنند در هر سن و سال و در هر جایگاه، مقام و موقعیتی که باشیم، نیکی والدین را فراموش نکرده و همیشه قدردان زحمات آنها باشیم. همانگونه که خداوند قادر و متعال در آیه 24 سوره اسراء می فرمایند:«و بگو: پروردگارا! همان گونه که آنها مرا در کوچکی تربیت کردند، مشمول رحمتشان قرار ده».

دوم – احترام به اهل فن
او در ادامه به دوران جوانی می رسد. جایی که در باشگاه بانک ملی هم فوتبال بازی کرده و هم کشتی گرفته است. با این وجود وقتی در حضور حسین کلانی – عضو اسبق تیم ملی فوتبال و منصور برزگر – قهرمان سابق کشتی جهان سخن می گوید، برای گفتن خاطراتش در فوتبال و کشتی از این دو قهرمان با اخلاق رخصت می طلبد: «در تیم بانک ملی، هافبک راست بودم. در حضور کلانی جسارت است که بگویم فوتبال بازی می‌کردم. در همین باشگاه کشتی آزاد هم کار کردم.( رو به برزگر می کند) با اجازه آقای برزگر. که در این میان برزگر می گوید: ما شاگرد شما هستیم.»
وقتی فرد ارزشمند و استخوان خرد کرده ای همچون بهمنش، برای اینکه بگوید روزی در فوتبال یا کشتی مشغول فعالیت بوده، از بزرگان این حوزه کسب اجازه می کند، با زبان بی زبانی به همه ما خبرنگاران، گزارشگران و مفسران ورزشی می آموزد که هرچه در حوزه ای صاحب فکر، اندیشه و قلم باشیم، باز هم باید احترام اهل فن و قهرمانان آن حوزه را گرامی نگاه داریم. البته این احترام نیز پاسخی متقابل از سوی قهرمانان را در خود می طلبد.

سوم – قناعت و مناعت طبع
بهمنش چندین بار در سخنان کوتاه خود از قناعت و مناعت طبعش در زندگی می گوید. او در جایی گفت:«به دنبال پول نمی‌روم. خدا شاهد است. چون نمی‌شود. یا باید کاسبی کنی یا انجام وظیفه. من سعی کردم که به دنبال کاسبی نروم و برای پول خراب نشوم. من هیچ وقت پولدار نبودم، الان هم نیستم و دیگر هم نخواهم بود.»
همه کسانی که از نزدیک با استاد بهمنش در ارتباط هستند، به خوبی می دانند که او هیچگاه ثروتمند نبوده و شاید همین قناعت و مناعت طبعش در برهه هایی از زندگی، دشواریهایی برای او بوجود آورده است. با این وجود همین خصوصیات اکنون در سن 92 سالگی باعث شده تا او به عنوان فردی ارزشمند در دلها جای گیرد و خودش نیز خدواند بخشنده را برای این رفتار شکر کند. و لسان الغیب در وصف چنین رفتاری می فرمایند:

«هر آنکه کنج قناعت به گنج دنیا داد .............. فروخت یوسف مصری به کمترین ثمنی»

چهارم – قدرشناسی
عطاءالله بهمنش درحالی که به سختی سخن می گفت و حتی تا چندی پیش بسیاری از دوستان نزدیک خود را به یاد نمی آورد، در بخشی از سخنانش از یکی از افراد تاثیرگذار در زندگی اش می گوید. از دکتر عباس اکرامی. بنیانگذار باشگاه شاهین که بعدها شیوه تفکر اعضای این باشگاه به مکتب شاهین در فوتبال ایران شهرت یافت. بهمنش درباره دکتر اکرامی چنین می گوید:«وظیفه دارم اینجا از دکتر اکرامی یاد کنم. حیف است مجلس ورزشی داشته باشیم و از ایشان حرفی گفته نشود. (او از حاضران خواست که برای شادی روح پاک دکتر اکرامی صلوات بفرستند.) کار ورزش و کار گزارش (من) با نوشتن همراه شد. دکتر به من گفت که اگر می خواهی خوب شوی، ناچار هستی که بنویسی.»

او همچنین در بخشی دیگر از سخنان خود از برخی اقوامش یاد می کند که در راه گزارشگری و روزنامه نگاری و حضور در عرصه ورزش مشوقش بوده اند. پس بدین ترتیب، قدرشناسی نیز باید یکی از صفاتی باشد که همه ما آن را سرلوحه کارهایمان قرار دهیم. بی شک افراد زیادی در موفقیتهای انسان نقش دارند که قدرشناسی از آنها، به افزایش جایگاه اخلاقی انسان کمک شایانی می کند.

پنجم –میانه روی در گفتار و نوشتار
شاید اعتدال نداشتن در گفتار و نوشتار بزرگترین آفتی باشد که می تواند گریبانگیر اهالی رسانه شود. بهمنش در گفته های خود به توصیه دکتر اکرامی اشاره می کند و می گوید:«هیچ کس به جز دکتر اکرامی به شکل خاصی به من چیزی یادآوری نکرد. هر چه ایشان گفت این بود که کار کن و تجدید خدمت. اگر چیزی را می‌گویی و می‌شکافی، طوری آن را تنظیم کن که کسی از تو نرنجد. من تلاشم را کردم. خوب یا بد، قبول شده یا نشده. امیدوارم که مورد تایید باشد.» اهالی رسانه بویژه در رسانه های نوشتاری بخوبی می دانند که در بسیاری از موارد عرصه برای تاخت و تاز آنها فراهم است؛ اما آنچه یک خبر، مصاحبه، گزارش و یا تحلیل را به واقعیت و صلاح نزدیک می‌کند، اعتدال در گفتار و نوشتار است و بی شک رعایت این خصوصیت، در اعتبار و روایی تولیدات رسانه ها، خبرنگاران و مفسران تاثیر بسزایی دارد.

ششم – سخت کوشی تا آخرین نفس
استاد عطاءالله بهمنش اکنون در سن 92 سالگی قرار دارد و بیماری و دشواریهای مختلف را پشت سر گذارده و همچنان با درد و ضعف دست و پنجه نرم می کند. با این وجود همچنان دست از کار و تلاش برنمی دارد و اکنون نیز هم می نویسد و هم عکسهای قدیمی را برای استفاده در کتابی، جمع آوری می کند: «من مریضم، ناراحتم و ناخوش. کاری که این روزها می‌کنم این است که عکس‌های طراز اول ورزش ایران را قیچی می‌کنم و برایشان نوشته‌هایی می‌گذارم. من 91 سال دارم. دیگر عمر سازنده‌ای ندارم که هر کاری دوست دارم انجام دهم. همین حالا هم برای یک نشریه که خودم نمی‌دانم که چه خواهد بود، می‌نویسم.» این خصوصیت بهمنش نیز به ما می آموزد تا آخرین نفس دست از تلاش و کوشش برنداریم و درس بزرگتری برای جوانان دارد - که هم توان انجام کار و هم فرصت کافی را دارند، بکوشند تا اثر ماندگاری از خود در این زندگی کوتاه برجای گذارند.

هفتم– اهمیت ثروتهای معنوی
اگرچه در این جهان هستی، ثروتهای مادی بسیار مورد توجه بوده و هستند و در برخی از موارد محوریت امور و تفکرات را در اختیار دارند، اما بسیاری از ما در زندگی های خود ثروتهای دیگری را در اطرافمان داریم که بیشتر اوقات از آنها غافل هستیم. عطاء الله بهمنش که آفتاب عمر خود را رو به افول می داند، در جای جای سخنان خود بخوبی از این ثروتهای معنوی یاد می کند. استاد در بخشهای مختلف می گوید:«من هیچ وقت پولدار نبودم، الان هم نیستم و دیگر هم نخواهم بود. من دوستان و سرورانی دارم. کسانی که من را دوست دارند و (به من) احترام می‌گذراند و راه زندگانی را به من نشان می‌دهند. من سعی کردم در اختیار دوستانم باشم و به حرف بزرگانم گوش دهم. دوستانم به من احترام گذاشتند، بیشتر و زیادتر از آنچه که حقم بود. من همیشه بدهکارشان هستم. دوست دارم گریه کنم، چون گریه دردهای انسان را معلوم می‌کند.»

هشتم– زندگی سالم و سلامت
به هرحال انسان جایز الخطاست و این امکان وجود دارد در برهه ای از زندگی رفتاری نادرست از او سر بزند، اما سالم زندگی کردن و داشتن یک زندگی سلامت؛ بویژه در پایمال نکردن حق الناس، انسان را به اوج کمال می رساند. این مسئله نیز یکی از مواردی است که عطاءالله بهمنش بدان افتخار می کند: «من شش فرزند دارم و خوشبختانه مال کسی را نخورده‌ام، الحمدالله. پولدار هم نشدم صد بار الحمدالله، من در سایه و جوار کسانی ماندم که به آنها احترام می‌گذارم. من به همه احترام می‌گذارم چون برایم احترام قائل هستند.» البته این خصوصیت در جوانی اهمیت دوچندانی پیدا می کند. همانگونه که شاعر بزرگوار بیان می دارد:

« در جوانی پاک بودن شیوه پیغمبریست ............ ور نه هر گبری به پیری می شود پرهیزگار»

نهم– تواضع
استاد بهمنش در طول حضور یکی – دو ساعته خود در ایسنا و در سخنان کوتاهی که داشت، همیشه در تواضع کامل سخن گفت و رفتار کرد و بارها با جملات و رفتارهای خود، فروتنی را به صورت عملی و زبانی به حضار نشان داد. شاید این خصوصیت بارزترین ویژگی بهمنش در روز تولدش بود. در روزی که افراد ارزشمندی در کنارش اشک ریختند و او را مورد تحسین قرار دادند و دیگرانی هم که در جمع حاضر نبودند، از او به نیکی یاد کردند. او بارها خود را کوچک تر از اوصاف حاضرین برشمرد و در پایان، تجلیل بعمل آمده را بسیار بالاتر از آنچه شایسته اش بوده، قلمداد کرد. بی شک تواضع یکی از اصلی ترین خصوصیتهای بهمنش در این روز بزرگ بود.

دهم– خدمت به خلق
عطاء الله بهمنش پس از عمری فعالیت فرهنگی در عرصه ورزش، وقتی می خواهد جمله ای به عنوان یادبود از خود برجای گذارد، اینگونه مطلبش را آغاز می کند: «امروز دانستم در صورتی که انسان بخدمت در آید، هرگز از یاد نخواهد شد.» شاید این جمله حسن ختام بسیار خوبی بر همه سجایای اخلاقی استاد باشد. وقتی بهمنش پس از هفتاد سال فعالیت رسانه ای و مطبوعاتی چکیده عمر خود را در این جمله بیان می کند و خدمت به خلق را عامل اصلی ماندگاری اش می داند، بنابراین حجت بر همه عیان خواهد شد که کلید ماندگاری و عزت انسان در میان سایرین همین خدمت به خلق خواهد بود. چنان که شیخ اجل، سعدی شیرازی می فرمایند:

«عبادت بجز خدمت خلق نیست ..............
به تسبیح و سجاده و دلق نیست»